آیا در عصر دیجیتال تئاتر همچنان می تواند پاسخگوی دغدغه های مردم این عصر باشد؟
در مقاله ای با عنوان آیا در عصر دیجیتال، نمایش همچنان موضوعیت خواهد داشت؟ هنرمندان برجسته تئاتر (بازیگران، کارگردانان، تهیهکنندگان و…) به جست و جوی پاسخ این سئوال پرداختند که در مقاله ای به قلم دکتر کریگ لمبرت، معاون سردبیر مجلهی هاروارد منتشر شده است. این مقاله توسط گروه تئاتر اگزیت ترجمه و در اختیار هنرآنلاین قرار گرفته است. بخش دوم این مقاله را در اینجا می خوانید: ...
شهربازی با نورپردازی صحنهای
جان لیتگو میگوید: "برادوی امروز بسیار عجیب شده است. درست مانند شهربازی تئاتری!" در این صورت، کاری موفق و بلندمدت در مرکز شهر بوده است. شوهایی که در "برادوی" به صحنه میآیند-عملاً تعداد مشخصی از تئاترها در میدان تایم و اطراف آن- از نظر مالی قویاً موفق هستند. بر اساس آمار لیگ برادوی مجموع درآمد گیشه در سال حدود یک میلیارد دلار است، به علاوه ۱ میلیارد دلار که از تئاترهایی که به عنوان بخشی از تور خود در آنجا اجرا میکنند گرفته میشود، که به گفته تام مک گارت رئیس کیبرند اینترتینمنت، "در کسب و کار رسانه چندان زیاد نیست." شرکت او یکی از تهیهکنندگان اصلی تئاتر زنده از جمله نمایشهای برادوی و نیز تورهای اجرای تئاتر است. (گیشه سینماها در آمریکا و کانادا در سال ۲۰۱۰، ۱۰/۶ میلیارد دلار بوده است.) وی میافزاید: "اما با این حال در اوج ریاضت اقتصادی اخیر، برادوی یک سال بیسابقه و رکورددار داشته است."
نزدیک به نیمی از شوهای برادوی نمایش عادی هستند، اما نمایشهای موزیکال، هم از نظر مخاطب و هم درآمد غالب هستند. تئاترهای برادوی بخش عمدهی مخاطبان خود (۶۲٪) را از میان گردشگران جذب میکند، که نزدیک به دو سوم آنها درآمدی بالای ۷۵ هزار دلار در سال دارند و ۶۶٪ آنها زن هستند. (بالاتر از ۵۵٪ درصد در سال ۱۹۸۰) این بخش همچنان سودآور است، با وجود اینکه از هر ۸ تولید جدید، تنها یکی موفق میشود. با این وجود که سرمایهگذاری مطمئنی نیست، اما یک کار پرفروش میتواند سرمایه تولید را در سال ۸۰ به ۱ بازگرداند. همچنین حمایتکنندگان از بازتولید یکی از شوهای مشهور توانستهاند حدوداً ۲۰ به ۱ از سرمایه اولیه کسب درآمد کنند، در حالیکه اثر نیز همچنان روی صحنه و در حال فروش است.
مکگارت میگوید: "برادوی کسبوکاری پرهزینه است. جریان اصلی است-برای اینکه تجربی باشد ساخته نشده است، همچنان که استودیوهای فیلمسازی وقتی به عنوان فیلمساز مستقل عمل میکنند، همان تولیدات همیشگی خود را نمیسازند." اما به گفته او تفاوت اصلی تئاتر با سینما این است که "میتوان یک فیلم را بر روی هزار پرده یا پنجهزار پرده اکران کرد، اما یک شوی برادوی محدود به ظرفیتهای تئاتر است- حتی با وجود اینکه اجراها میتوانند زمان مشخصی برای پایان نداشته باشند، اما قرار نیست صندلیهای جدید در سالنها سبز شود."
با وجود تمام ریسکها، برای کسی که سرمایه بلااستفاده دارد و تئاتر را هم دوست دارد، "فرشته" شدن میتواند بسیار هیجانانگیز باشد. میتوانید بخشی از سهام یک تئاتر موزیکال را خریداری کنید، مثلاً فقط ۲۵ هزار دلار، و به این ترتیب میتوانید یک زندگی تئاتری داشته باشید. این به این معنی است که به تمام گزینشها، کارگاهها، اجراهای آزمایشی، افتتاحیهها و مهمانیهای سرمایهگذاران تمام نمایشهای برادوی دعوت خواهید شد. به گفته مکگارت: "شما میتوانید آهنگساز را به خانه خود بیاورید تا موسیقی را بر روی پیانو خانهتان بنوازد. در مقایسه با مثلاً عضو شدن در باشگاه گلف، خیلی بیشتر میشود تفریح کرد."
ماجراجویی با تماشاچیان
دیان پائولوس مدیر هنری تئاتر رپرتوار آمریکا میگوید: "سندرمی در حرفه ما وجود دارد که تماشاچی و خصوصاً جوانترها به خاطرش مورد سرزنش واقع میشوند. آنها دیگر نمیخواهند به تئاتر بروند، چرا؟ چون تمرکز حواس ندارند. ترجیح میدهند کنترل به دست خودشان باشد، با همان دستگاههای کوچک در دستانشان. گزینههای تفریحی بسیار زیاد است. فرهنگ ما دارد به بیراهه میرود. این همیشه به نظرم تضعیفکننده بوده است، چرا که جایی برای تغییر باقی نمیگذارد. ما باید این تحلیل را برگردانیم و بگوییم: شاید تقصیر ماست. شاید تقصیر دستاندرکاران هنر است. نه فقط نویسندگان و بازیگران، بلکه تمام سیستم- شاید میبایست در بازگرداندن تماشاچی به تئاتر بهتر عمل کنیم. آیا تماشاچیان رفتهاند؟ بله. آیا عادت آمدن به تئاتر را در خود نپروراندهاند؟ بله. آیا تقصیر آنهاست؟ خیر!
پائولوس از نخستین فصلی که برای تئاتر رپرتوار آمریکا در سال ۲۰۰۹ برنامهریزی کرد، دعوت به تئاتر را به روز کرد. او بریدهای تیزر مانند از "نمایش الاغ"، الهام گرفته از "رویای نیمهشب تابستان" (بدون حتی کلمهای از شکسپیر) ساخت که در اطراف تماشاچیان با شرکت رقصندههای و آهنگهایی که توسط بازیگران خوانده میشد، به صورت زنده به اجرا درمیآمد. نمایش "الاغ"، نمایشی موفق که اجرایی بلندمدت در نیویورک داشت، برای اولین در همانجا توسط پائولوس و همسرش رندی واینر (تهیهکننده) به روی صحنه رفت و پس از آن در کمبریج، همچنان تماشاچیان را دستهدسته به تئاتر "زیرو-اَرو" تئاتر رپرتوار آمریکا میکشاند؛ جاییکه امروز نامش را به نام شخصیت اصلی نمایش، آبرون تغییر داده و تبدیل به کلوب شبانه تئاتر شده است.
پائولوس میگوید: "ما میبایست محدوده معنای تئاتر را گسترش دهیم. اگر شو به جای ساعت ۸ شب، نیمهشب شروع شود چه میشود؟ اگر مدت زمانش ۱۰ دقیقه باشد چه؟ یا یک ساعت باشد؟ اگر قبل از شروع اجرا ۴۵ دقیقه برقصید چه؟ جایی را بسازید که قوانین را درهم میشکند. آبرون امروز به گروه جدیدی از مخاطبان دست پیدا کرده است: مخاطبانی جوانتر و زیر ۳۰ سال. تماشاچیان آنهایی نیستند که به تئاتر میروند. آنها میخواهند در حضور دیگران باشند، معاشرت کنند؛ آنها به این تخلیه احتیاج دارند- که تئاتر میتواند آن را برایشان فراهم کند، چیزی مثل فستیوالهای قرن پنجم آتن، یا ماشپیتِ تئاتر شکسپیر گلوب. (ت.م: ماشپیت قسمتی از محل اجرای کنسرت راک است که جلوی سن قرار دارد و مردم در آن با موسیقی راک میرقصند) تئاتر باید جایی باشد که احساس کنید: من باید آن را تجربه کنم. نه اینکه فقط آن را بخوانید یا ببینید. مردم تشنهی تجربه هستند- آنها جان میدهند برای تجربه کردن.
تئاتر آینده تئاتری خواهد بود که فعالانه مخاطبان خود را درگیر میسازد و احتمالاً نه تنها دیوار چهارم را، که سه دیوار دیگر را نیز خواهد شکست. به عنوان مثال، به تازگى در تئاترى از نیویورك به نام "شهر ما"، تماشاچیان عملاً خود را جزئى از بازیگران یافتند. در بوستون، پروژه بازیگران شكسپیر -كه توسط بنجامین اِوِت (فارغالتحصیل موسسهی تئاتر رپرتوار آمریکا) در سال ٨٦ پایه گذارى شد- شكسپیر را در مكانهایى غیر معمول مانند فروشگاهها و كلیساها اجرا كرد و عملاً شكسپیر را به كوچه و خیابان برد. بیل راچ نیز در گذشته تئاتر کورنر اِستون را که تئاتر جامعهمحور را گسترش میداد به همراه دیگران پایهگذاری کرد و برداشتهایی از نمایشهای کلاسیک را در شهرهای کوچک و محلات تولید میکرد.
جک مگان، مدیر اداره هنر در هاروارد میگوید: "خلاصه مطلب، کار در محیطهای کوچکتر میتواند جذابتر باشد، چرا که دیگر مجبور نیستید میلیونها دلار بودجهی سرمایهگذاری شده را از طریق گیشه بازگردانید و میتوانید با ۴۰ یا ۵۰ هزار دلار تمام هزینههای کار را پوشش دهید. هر چه میزان سرمایه بیشتر باشد، تهیه کننده نیز مجبور است بیشتر به تعداد تماشاچی فکر کند و در نتیجه بیشتر نظر خود را به افراد خلاق تحمیل خواهد کرد."
تئوری آموزش تئاتری
رابرت بروستاین میگوید: "اگر کودکان در معرض هنر و موسیقی قرار نگیرند، نه هنرمند بار خواهند آمد نه تماشاچی." از آنجاییکه سیستم آموزشی، موتور اولیه پرورش نویسندگان، بازیگران، کارگردانان و دیگر دستاندرکاران موفق تئاتر است، بروستاین گله میکند که:"دورههای آموزشی هنر و فرهنگ در مدارس ابتدایی در دسترس نیست، چرا که بودجهها کاهش پیدا میکند و اولین قدم مدارس پس از کاهش بودجه، اخراج معلم موسیقی است."
تئاتر شکسپیر و شرکا در لنوکس با بردن تئاتر به مدارس محلی، عمیقاً با جامعه اطرافش پیوند خورده است. برنامه آنها که تقریباً شامل تمامی دبیرستانهای بخش برکشایر و همچنین بسیاری از مدارس ابتدایی و راهنمایی میشود، در طول سال بیش از ۴۰هزار دانشآموز و معلم را تحت پوشش اجراها، کارگاهها و کارآموزی قرار میدهند. از زمان آغاز فعالیتش در سال ۱۹۷۸، در کنار خود آنسامبل، نزدیک به یک میلیون شرکتکننده داشته است.
تینا پکر میگوید: "کار ما در مدارس به اندازه تولیدات تئاتریمان اهمیت دارد. هر زمانی که به دبیرستانی میرویم، برای شرکت در هر یک از نمایشهای شکسپیر معمولاً بین ۳۰ تا ۵۰ داوطلب داریم. آنها ابتدا نمایش را در مدرسه خودشان اجرا میکنند و سپس در فستیوال پاییزیمان چهار روز اجرای دبیرستانی بدون وقفه شکسپیر برای یکدیگر اجرا میکنند. هر کسی که داوطلب میشود و برای مصاحبه میآید، به شیوهای به کار گرفته میشود، و بیشتر بچهها سه سال تمام در برنامه شکسپیر شرکت میکنند. آنها بسیار مشتاقاند، چرا که این جایی است که میتوانند آزادانه صحبت کنند میتوانند احساساتشان را بروز دهند. ما میدانیم که این جامعه را میسازد: ما میبینیم بچههایی که این کار را انجام میدهند، چطور عمیقاً به هم وابسته میشوند."
در همین حال، در دهههای اخیر، انفجار سرگرمیها در فرهنگ عامه، هنجارهای فرهنگ جوانان را تغییر داده و موقعیت تئاتریها را ارتقا داده است. تام مکگارت میگوید: "شرایط دیگر مانند ۳۰ یا ۴۰ سال پیش نیست که تئاتری بودن یک انگ باشد. امروزه توانایی خواندن، رقصیدن و بازیگری در سطح بالا یک افتخار است و این مردم را تشویق میکند که به آن بپردازند." به دنبال بالا رفتن کیفیت برنامههای آموزش تئاتر در سطح مدارس متوسطه و دانشگاهها، تولیدات تئاتری به گفتهی مکگارت در بالاترین سطح خود در همهی دورانها قرار دارد. او معتقد است که علیرغم چالشهای اقتصادی بر سر راه تئاتر حرفهای، از نظر تعداد و تنوع تولیدات و نیز کیفیت کار بازیگران، کارگردانان و طراحان در همهی سطوح، تئاتر در عصر طلایی خود به سر میبرد.
جک مگان میگوید: "در هاروارد دانشجویان در سال بین ۴۰ تا ۶۰ نمایش به روی صحنه میبرند که هر یک بین ۴ تا ۸ شب اجرا میشود." بروستاین اشاره میکند که امکانات درونبرنامهای برای تئاتر به طور چشمگیری از زمان ورود او (به هاروارد) در سال ۱۹۷۹ افزایش یافتهاند. او به یاد میآورد: "زمانی بود که حتی یک واحد درسی تئاتر هم وجود نداشت، جز کلاس نمایشنامهنویسی ویلیام آلفرد (استاد دانشگاه و نمایشنامهنویس انگلیسی). تئاتر رپرتوار آمریکا ۱۲ دوره آموزشی مطالعات تئاتر معرفی کرد که کمیته هنرهای نمایشی آن را تصویب کرد، اما زمزمههایی به گوش میرسید. برخی از اعضا شروع کردند به درخواست مبنی بر اینکه معلمان بازیگری و کارگردانی ما میبایست مدارک تحصیلی بالا و نشریات علمی آکادمیک داشته باشند. آکادمیک شدن مرگ غریزه خلاق است. اما دانشگاهیان خلاق میدانند که نمیتوان محدودیتهای آکادمیک را بر افراد خلاق نیز اعمال کرد.
هاروارد یکی از معدود کالجهای بزرگ است که مرکز هنرهای نمایشی ندارد. پیتر سلارس در جلسه گفتگویی در تئاتر رپرتوار آمریکا با موضوع اپرای "نیکسون در چین" که برای اولین بار توسط وی کارگردانی شده و به روی صحنه رفته بود- عنوان کرد:"من به هاروارد آمدم چون هیچ دپارتمان تئاتری نداشتند؛ دانشگاههای زیادی وجود ندارند که از چنین امتیازی برخوردار باشند. تئاتر چیزی است که اصلاً داخل دپارتمان نمیگنجد. من عاشق این هستم که هنرمندان اینجا مجبور میشوند که خودشان راهشان را پیدا کنند. با این وجود، کمیته هنرهای نمایشی با ریاست مارتین پوچنر استاد تئاتر و ادبیات انگلیسی و ادبیات تطبیقی از وین، در حال ایجاد مرکز تئاتر (به پیشنهاد کارگروه هنر که در سال ۲۰۰۷ توسط پرزیدنت دروفاست به کار گرفته شد) برای تقویت -و نه تحمیل و جایگزینی- اجراهای زندهی فوق برنامه است.
این خبر خوشی برای بیل راچ است. او میگوید: "من در برخی از برنامههای بسیار منسجم تئاتر تدریس کردهام و از کار کم دانشجویان وحشتزده بودم، از اینکه چقدر فرصت بازیگری و کاگردانی و تمرین حرفه برایشان کم بود. من در هاروارد ۲۶ نمایش در هر گوشه از دانشگاه کارگردانی کردم، از زیرزمین خوابگاه، تا پلههای وایدنر."
داستانهایی که به نمایش درمیآیند
بیل راچ میگوید: "انسانهایی در یک اتاق، در حال خلق و تجربه یک داستان در کنار هم- این از بین نخواهد رفت. حتی امروز به گونهای عطش بیشتری هم برای آن وجود دارد." تینا پکر با او موافق است: "تنها از راه جمع شدن انسانها دور هم است. همان کاری که تئاتر میکند، که میتوان انسانیت را واقعاً حس کرد. حسی قوی، درونی و محسوس یک حس جمعی. آن را نمیتوان در فیسبوک احساس کرد، نمیتوان در تلویزیون آن را جست، و حقیقت را نیز در هیچ یک از اینها نمیتوان یافت."
او ادامه میدهد: "یونانیها، همه را در یک جا جمع میکردند، در دوران الیزابت هم اینچنین بود، درحالیکه بازیگران با مخاطبی حرف میزدند که گوش میکرد، نه این که نگاه کند. تغییر شکل صحنه تئاتر و به وجود آمدن قاب صحنه، تماشاچیان را از بازیگران جدا کرد و قابی یا پنجرهای را به وجود آورد که نمایش از داخل آن دیده شود. حال ما به جایی رسیدهایم که تماشاچیان و بازیگران حتی با هم در یک اتاق هم نیستند. اما پرسیدن سوال با هم- این چیزی است که اجتماع را میسازد. به عنوان یک بازیگر، وقتی که موفق هستید، آن را در بدنتان احساس میکنید، احساس میکنید که دارید به آن میرسید. تصویری درونی از نقش کسی که بازی میکنید دارید؛ که یک کل منسجم میسازد. آن را از طریق واکنش مخاطبانی که آن را درک کردهاند نیز احساس میکنید."
چنین تجربهای نمیتواند با هیچچیزی که بر صفحهی تصویر، به شکل سهبعدی یا حتی متعامل دیده میشود، جایگزین شود. تئاتر مطمئناً در آینده زنده خواهد ماند- تنها سوال این است که چه شکلی خواهد داشت؟ عطش برای داستانسرایی زنده، برای تجربه مشترک بازیگر و تماشاچی، ممکن است حتی افزایش یابد؛ اگر، و وقتی، که مردم از بستههای بینقص تدوینشده و جلاخورده و پرزرقوبرق تلویزیون و تولیدات سینمایی خسته شوند. لیتگو میگوید: "در تئاتر نوعی ظرافت شکننده وجود دارد، چرا که هر چیزی ممکن است اتفاق بیافتد. نوعی هیجان نفسگیر در تئاتر نهفته است."
افشین خورشید باختری از داوران جشنواره تئاتر فجر معتقد است در متون ارسالی به بخش چشمانداز محور موضوع اکثر نمایشها مثلثهای عشقی و روابط ناکام بود در صورتی که تمام ظرفیت تئاتر ما این نیست...
افشین خورشید باختری داور بخش اولیه پذیرش متون چشمانداز سیو دومین جشنواره تئاتر فجر گفت: بخش چشمانداز جشنواره در حقیقت دورنمایی کوتاه مدت و یکسالهای را در تئاتر کشور در نظر دارد و در نگاهی که جشنواره یا دبیرخانه بر اساس سیاستگذاریهایی که نسبت به تولیدهای نمایشی برای خوراک یک ساله تئاتر کشور دارد؛ این بخش چشماندازی از آثاری است که به اجرا در میآیند و در آینده به صحنه میروند. هر چند در جشنواره امسال تعهدی برای اجرای عموم این آثار لحاظ نشده است ولی فلسفه آن این است که آثار باید دست اول و تولیدی و ایرانی باشند.
او درباره نحوه داوری آثار گفت: قطعا در داوریها همفکری و اظهار نظر گروهی باعث انتخاب آثار شد در کنار اینکه شرکتکنندگان باید شرایط فراخوان را رعایت میکردند. از جمله این که نمایشنامهها تکراری نباشد و در هیچ جا اجرا نشده باشند. استانداردهای لازم را داشته باشند، کمتر از 40دقیقه نباشند و چیزهای کلی و بدیهی. مثل تمام گروههای داوری ملاکهایما فنی و تکنیکال بود که هر کدام از آثاری که واجد شرایط هستند، بتوانند درونمایه خودشان را متناسب با صحنه نشان دهند و قابل انتقال برای مخاطب باشند و در شخصیتپردازی مکانیزیم خوبی داشته باشند.
داور متون بخش چشمانداز جشنواره سی و دوم ادامه داد: از بین 470 اثر رسیده به دبیرخانه 37 نمایشنامه انتخاب شد که در نهایت 12 اثر به مرحلهنهایی راه پیدا میکنند. خواه ناخواه یک تعداد جا میمانند و چه بسا در میان آنها که انتخاب نشدهاند بسیاری از نمایشها میتوانستند باشند ولی ظرفیت کافی نبود و نمیخواستیم تعهد بیهوده ایجاد شود.
خورشید باختری درباره مضمون آثار گفت: متاسفانه در اکثر متون بخش چشمانداز گرایشهای تکراری وجود داشت یا اقتباس از آثار شکسپیر و دیگران یا مثلثهای عشقی. اکثر نمایشها مکان رخدادشان در آپارتمان و روی مبلمان بود و در داخل ساختمان صورت میگیرند. محور موضوع اکثر نمایشها مثلثهای عشقی و روابط ناکام است در صورتی که تمام ظرفیت تئاتر ما این نیست و ما مشکلات مهم اجتماعی از قبیل بیکاری و یا مسائل فرهنگی داریم. علت انتخاب آنها هم احساس میکنم تاثیر تلویزیون یا فیلمهای سینمایی است. متاسفانه در بعضی از نمایشنامههای ارسالی اصول بدیهی رعایت نشده بود به طور مثال پر از غلط املایی بودند. امسال هم هیچ طرح نمایشی پذیرفته نشد؛ در هر صورت نه رئالیزم ما را نجات میدهد نه داستان نگفتن تنها کیفیت تعیینکننده است و پرداخت نهایی کارگردان میتواند از یک طرح ساده یک کار حرفهای بسازد.
”داریوش مودبیان گفت: جشنواره باید پایان یک راه باشد، نه آغاز یک راه. در واقع تنها اجرای نمایش برای تماشاگران کافی نیست، زیرا گروه ها گرچه در هنگام برگزاری جشنواره موفق اند، اما تجربه کافی ندارند ...
"داریوش مودبیان" در گفت و گو با سایت ایران تئاتر، ضمن تاکید بر سازماندهی جشنواره تئاتر استانی اظهار کرد: به نظرم برگزاری جشنواره، حرکت مفیدی است که هنوز تبدیل به یک جنبش و جریان نشده است. در چنین جشنواره ای باید در زمینه های زیرساختی، مانند احداث پلاتو، برگزاری کارگاه های متنوع و متعدد و آموزش های کوتاه مدت و میان مدت اقدام کرد، نه این که فقط به بحث های تئوریک پرداخت. مودبیان همچنین در مورد ویژگی های الزامی جشنواره تشریح کرد: جشنواره باید موجب ارتقای کیفی فرهنگ باشد و نه به دنبال آمار و ارقام. در واقع بهتر است به جای برگزاری چند جشنواره، که شاید تاثیر به سزایی بر وضعیت تئاتر نداشته باشند، جشنواره ها یکی شوند و مسئولان و گروه های نمایشی در پی اجرای عمومی باشند. تا وقتی که تئاتر و جریان تئاتری نداریم، این جشنواره نمی تواند جایگاهی میان تماشاگران داشته باشند، بلکه تنها فرصتی است تا گروه ها از طریق آن به اجرای نمایش و معرفی خود بپردازند.
حال با این اوصاف و صحبت های بسیار دیگر که توسط استادان بزرگ دیگر مطرح می شود دوستان سردم دار تئاتر استان یزد باید چه فکری برای تئاتر یزد بکنند که هر سال ضعیف تر و بی بنیاد تر نباشد . مطمئنا باید گروه ها و ستاد جشنواره دست به دست هم دهند و برنامه ای اساسی برای سال آینده طراحی کنند که مثل جشنواره امسال گروه های شهرستان ها فدا نشوند .
اجرای نمایشهای تعزیه در مناسبتهای خاص تاثیرات بیشتری بروی مخاطبان
میگذارد زیرا مذهب ریشه در باورهای ایرانیان دارد و اجرای نمایشهای تعزیه
نیز مسلما تاثیرگذار است. در نمایش سوگواره یتیمان حضرت علی (ع) نیز بخش هایی از تعزیه باعث اثر بخشی دو چندان کار گردیده است ...
به گزارش خبرنگار تئاتر ، عصاره تعزیه تقابل خیر و شر است که از
آغاز پیدایش همواره دغدغه انسان بوده و این موضوع در تعزیه به شکلی
هنرمندانه و آمیخته با اعتقادات مذهبی بیان میشود. از این طریق مفهوم
عمیقی با شیوهای مناسب به گونهای که مردم در آن نقش فعال دارند بیان
میشود.
ریشههای آیین تعزیه به آیینهای سوگواری پیش از اسلام بازمی گردد،
آیینهایی چون سوگ سیاوش که پیش از این در ایران انجام میشده و نمادهایی
چون تابوت سیاوش که در این مراسم مورد استفاده قرار میگرفت، در تعزیه نیز
نمادهایی از واقعه عاشورا همچون نخل، کتل استفاده میشود و با گذشت زمان
دیالوگ و گفت وگو نیز وارد این نمایش آیینی و سنتی شد.
تعزیهها ابتدا به صورت سیار بودند با گذشت زمان به مجالس ثابت تبدیل
شدند و با گسترش مجالس شبیه خوانی و استقبال مردم مجالس متعددی شکل گرفت و
ابتدا مجالس 72 تن مربوط به روز عاشورا و بعد مجالسی با موضوعات دیگر ایجاد
شد. بیش از 400 موضوع و عنوان برای تعزیه وجود دارد که اگر هر روز از سال
یک موضوع اجرا شود باز هم هم موضوعاتی باقی میماند که در سال اجرا نشوند.
در صد سال اخیر هنر تعزیه با چالش هایی روبه رو شده و هم اکنون این هنر
به توجه بیشتری نیاز دارد تا به حفظ و اشاعه آن کمک شود. هر حرکت پژوهشی که
ذهن ها را به سمت تفکر در این هنر و جدا نگه داشتن تعزیه از تحریف ها سوق
دهد قابل ارج و قدردانی است. تعزیه میراثی است که توسط به رسمیت شناخته شده
است.
اجرای نمایشهای تعزیه همزمان با شبهای ماه مبارك رمضان حركت بسیار
خوبی است. زیرا تعزیه یكی از قدیمیترین گونههای نمایش در ایران است كه
ارزش خاصی در فرهنگ و هنر نمایش ما دارد.
اجرای نمایشهای تعزیه در مناسبتهای خاص تاثیرات بیشتری بروی مخاطبان
میگذارد زیرا مذهب ریشه در باورهای ایرانیان دارد و اجرای نمایشهای تعزیه
نیز مسلما تاثیرگذار است.
اجرا تعزیه در محوطه بازمجموعه خانه هنرمندان ایران مخاطبان نمایشهای
تماشاخانه ایرانشهر و افراد دیگری كه شاید آشنایی كافی با نمایش تعزیه را
نداشته باشند، میتوانند به تماشای تعزیه بپردازند و این حركت نوعی معرفی
هنرهای نمایشی ایرانی به مخاطبان است. اجرای تعزیه در شبهای قدر باعث
احیاء هنر تعزیه میشود.
با توجه به بررسی و مطالعه سایت ما توسط یکی از اساتید و دکتر روان شناس که به درخواست سرپرست گروه انجام شده است . ایشان در پیام خود این مطلب را برای خواندن دوستانی که دوست دارند رضایت ارتباط را در اجتماع و حتی فضای مجازی داشته باشند، ارائه دادند . باشد که مورد توجه همه قرار گیرد و مولفه های یک ارتباط رضایت بخش را رعایت کنیم تا گروه های هنری دوست را در کنار هم داشته باشیم . شاید دیر نباشد ...
مولفه هاي يك رابطه رضايت بخش عبارتند از صداقت، صراحت، احترام و خودمختاري. براساس نوع تركيب اين مؤلفه ها با يكديگر چهار سبك يا الگوي ارتباطي شكل ميگيرد كه عبارتند از : الگوي قاطع/ الگوي پرخاشگر/ الگوي سلطه گر/ الگوي سلطه پذير. حال به شرح و توصيف اين الگوها مي پردازيم.
قاطعيت: برقراري ارتباط صادقانه، صريح (مستقيم و روشن)، توأم با احترام متقابل و اصيل، و خودمختاري متقابل (برد- برد). پرخاشگري: برقراري ارتباط صادقان ه، نيمه صريح (مستقيم و مبهم)، بدون احترام متقاب ل، و كنترل فرد مقابل (برد- باخت). سلطه گري: برقراري ارتباط غيرصادقان ه، غير صريح (غيرمستقيم و مبهم) توأم با احترام ظاهري، و كنترل فرد مقابل (برد- باخت). سلطه پذيري: برقراري ارتباط غير صادقانه، غير صريح (غيرمستقيم و مبهم) توأم با احترام (گاهي ظاهري و گاهي اصيل) به فرد مقابل، و خودمختاري فرد مقابل (باخت- برد).
همانگونه كه در تعريف اين سبك ها مشخص است، فردي كه از قاطعيت برخوردار است، تا آنجا كه ممكن است صادقانه ارتباط برقرار ميکند. به عبارت ديگر، بين آنچه كه در فكر و احساس فرد قاطع ميگذرد و آنچه عملاً در رفتار وي متجلي مي شود هماهنگي و توافق وجود دارد.
شايان ذكر است پيام يا رفتار غيرصادقانه به سبب تناقضي كه در رفتار ايجاد مي كند ممكن است برملا شود. خيلي اوقات ما به صورت شهودي احساس مي كنيم فرد مقابل در رفتار خود صداقت ندارد، اما دليلي هم نمي توانيم براي برداشت خود بياوريم. گاهي برداشتهاي شهودي ما اشتباه ميكند، اما در برخي مواقع نيز درست از آب درمي آيد زيرا تناقض در گفتار، لحن، و بدن فرد گاهي از وراي رفتارش قابل تشخيص است. به عبارتي ديگر رنگ رخساره معمولاً خبر مي دهد از سِرّ درون. كودكان عموماً در تشخيص رفتار صادقانه از غيرصادقانه از مهارت بيشتري به نسبت بزرگسالان برخوردارند، اما در مجموع همه انسانها كم و بيش و به طور نسبي مي توانند احساسات و افكار پنهاني را در ديگران تشخيص دهند.
حال تصور كنيد فردي در نظام ارتباطي خود ميان افكار و احساسات دروني و رفتار آشكارش (زبان بدن، لحن، و گفتار) هماهنگي وجود نداشته باشد. در اين صورت كساني كه با وي ارتباط دارند به طور نسبي قادرند ناهماهنگي آنچه را كه در دل وي مي گذرد و آنچه كه به ديگران در ظاهر نشان مي دهد تشخيص دهند. همين مسئله ممكن است به پيچيده شدن ارتباط، بالا رفتن احتمال برخورد مشابه در فرد مقابل، بي اعتمادي، و در نهايت قطع ارتباط بينجامد. در صورتي كه برخورد صادقانه براساس الگوي قاطعيت چنين مشكلاتي را به ميان نمي آورد. از سوي ديگر، فرد قاطع مي تواند آنچه را كه در دل حس مي كند به گونه روشن و مستقيم در ارتباطات منتقل كند. با اينكه پيامهاي وي مستقيم است، اما بدون احترام نيست. در واقع قاطعيت هنر برقراري ارتباط و ارسال پيام به ترتيبي است كه هم مستقيم و هم محترمانه باشد. خيلي از افراد به سبب دلمشغولي افراطي خود براي محترمانه برخورد كردن، به قدري پيامهاي خود را غيرمستقيم منتقل مي كنند كه سبب پيچيدگي و قلب پيام مي شود (پيام هاي كلي، ذهني، نامشخص). اما ارسال پيام در الگوي قاطعيت به ترتيبي است كه پيام در عين شفافيت و مستقيم بودن (جزئي، عيني، مشخص) در يك جو صميمي و محترمانه ارسال مي گردد. از سوي ديگر ، افراد قاطع درصدد كنترل كردن ديگران نيستند، و در ارتباط دامنه آزاديهاي فردي و انتخاب هاي فرد مقابل را تا آنجايي كه امكان دارد محدود نمي كنند. بديهي است چنانچه محدوديتي هم براي فرد مقابل اعمال شود، اين محدوديت تا حد امكان به صورت توافقي و با آگاهي متقابل اِعمال مي شود. پرخاشگري نيز براساس ارتباطات صادقانه، مستقيم و مبهم، همراه با كنترل، و بدون احترام متقابل تعريف مي گردد. رفتار فرد پرخاشگر از صداقت برخوردار است زيرا آنچه كه در دلش مي گذرد بي پروا در رفتارش نشان ميدهد. از سوي دگر، چنين فردي به صورت مستقيم برخورد مي كند. اما در اين برخورد مستقيم نه به خود احترام مي گذارد و نه به ديگري. همچنين گفته هاي فرد پرخاشگر معمولاً روشن و شفاف نيست. كافي است وقتي خيلي عصباني مي شويد به حرفهايي كه مي زنيد دقت كنيد. فرد عصباني معمولاً كلي گويي مي كند و پيامهايي كه به ديگران ارسال مي كند به دليل مبهم بودن ارزش خبري ندارد. از اين روي پيام هاي يك فرد پرخاشگر معمولاً نامشخص و همچنين ذهني است ، اما ممكن است ماهيتي جزئي، و نه كلي، داشته باشد. براي مثال، مادري كه از دست كودك خود عصباني است و به وي مي گويد «خيلي بچه بد و بي تربيتي هستي » در واقع هيچ گونه اطلاعات عيني و روشني به فرزند خود ارائه نمي كند تا كودك بتواند آن را راهنماي سلوك خود قرار دهد. از دگر سوي، هدف اصلي فردي با سبك ارتباطي پرخاشگري، زورگويي و كنترل است، و اين زورگويي و كنترل به نحو آشكار و مستقيمي ابراز مي شود.
تأکید سرپرست گروه تئاتر جوان شهرستان میبد مبنی بر حمایت از سخنان به جای ملازینلی در جهت حمایت از آینده هنرمندان را از وظایف هنری هنرمندان اعلام کرد و گفت : از دورویی دست بردارید و به حمایت یکدیگر بشتابید ... ( متن کامل سخنان ملازینلی به نقل از سایت انجمن هنرهای نمایشی استان یزد به شرح ذیل می باشد . )
کدام قانون اجازه داده است تا علاوه بر نظارت دستگاه های فرهنگی مرتبط با تولید و ارایه آثار فرهنگی و هنری، دیگر دستگاه ها و یا افراد غیر مرتبط هم در این باره دخالت نمایند؟!!
کدام قانون اجازه داده است تا علاوه بر نظارت دستگاه های فرهنگی مرتبط با تولید و ارایه آثار فرهنگی و هنری، دیگر دستگاه ها و یا افراد غیر مرتبط هم در این باره دخالت نمایند؟!!
صبح روز گذشته (سه شنبه 7 آذر ماه) و با برنامه ریزی و دعوت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی نمایندگان انجمن ها و موسسات فرهنگی و هنری استان یزد در سالن کنفرانس این اداره کل، نشستی را با محمد صالح جوکار نماینده مردم یزد و صدوق در مجلس شورای اسلامی برگزار کردند.
ابوالحسنی رییس انجمن هنرهای نمایشی استان یزد و ملازینلی مشاور هنرهای نمایشی مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز از سوی اداره کل به این نشست دعوت شدند که ابوالحسنی به دلیل مشغله کاری نتوانست در این نشست حاضر شود.
ملازینلی به نمایندگی از هنرمندان نمایش یزد در صحبت هایش گفت: همه مسائلی که بعضا نمایندگان و اهالی فرهنگ و هنر در رابطه با بودجه و مکان های کاری و سیاستهای حمایتی در این نشست مطرح کرده و یا مطرح خواهند کرد مشکلات معتنابهی است که در روند تولید موثر و مفید فرهنگی و آثار هنری بر سر راه این قشر وجود دارد. اما یک مشکل عمده و بزرگتر دیگر وجود دارد که در جریان تولید و یا پس از تولید آثار هنری و فرهنگی به ویژه تئاتر و موسیقی و سینما وجود دارد و آنهم دخالت دستگاه ها یا افراد غیر مسئول و غیر مرتبط در ارایه و اجرای این آثار به مردم است!
ملازینلی با تفکیک نظارت دستگاه های مرتبط و قانونی از دخالت بخشها و افراد غیر مرتبط ادامه داد: به عنوان مثال، شورای صدور پروانه نمایش که بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی عهده دار نظارت و ارایه مجوز برای اجرای یک نمایش در سطح شهر یا استان می باشد، وقتی مجوز یک نمایش را صادر کرد، درخواست شورای شهر و یا سازمانهای وابسته به شهرداری برای تصویب و بازخوانی مجدد نمایشنامه و یا بازبینی نمایشی که فقط برای انجام تبلیغات شهری و اخذ بیلبوردهای تبلیغی به ایشان مراجعه شده است، دیگر چه محلی از اعراب دارد؟!!
و یا چرا مردم استان یزد با عنوان اینکه ساکنان شهر دارالعباده هستند از دیدن و داشتن یک کنسرت موسیقی مناسب باید محروم باشند؟! و در این باره شورای تامین استان باید نظر بدهد؟! مگر در شهر دارالعباده، قوانین دیگری غیر از شهرهای دیگر جامعه اسلامی حاکم است؟!! و همچنین درباره اینکه یک نمایش منتخب جشنواره تئاتر استانی به جشنواره منطقه ای برود یا نرود؟!!
پس از صحبت های ملازینلی حجت الاسلام مطهریان که به نمایندگی از کانون های قرآنی در این نشست حضور داشت و با وجودی که خودش هم قبلا صحبت کرده بود، سریعا در صدد پاسخ به گفته های ملازینلی برآمد و گفت: ما در شورای شهر و شهرداری فقط فعالیت هایی که برای شهرداری و در اماکن شهرداری باشد را مورد ارزیابی و نظارت قرار می دهیم و درخواست بازخوانی نمایش هایی که ارشاد اسلامی مجوز داده است را نداشته ایم.
اما به این نکته اشاره نکرد که اگر هر سازمان و ارگان دیگری هم بخواهد هر فعالیت هنری که در محل و مکان خودش اجرا می شود بازنگری نماید، در آنصورت به چند شورای ارزیابی برای رشته های مختلف هنری و فرهنگی در یک شهر و یک جامعه نیاز است؟!!
در پایان صحبت های نمایندگان انجمنها و موسسات فرهنگی، هنری وابسته به ارشاد اسلامی محمد صالح جوکار نماینده مردم یزد و صدوق در مجلس شورای اسلامی در صحبت هایی با ذکراین نکته که عمده ترین نکته فرهنگ ما فرهنگ عاشورا است و آن را نقطه عطف فرهنگ ایرانی و تمدن اسلامی دانست که حتی کشور های اسلامی با مذاهب اهل تسنن نیز به آن اهتمام جدی می ورزند. وی فرهنگ مکتوب این تمدن را قرآن ذکر کرد و فرهنگ معمول جامعه را رفتار اجتماعی دانست که از سوی اهالی یک جامعه انجام می شود. جوکار رسالت هنرمند مسلمان را معطوف ساختن هرچه بیشتر این فرهنگ مکتوب با فرهنگ معمول جامعه دانست و ادامه داد: توسعه صنعتی و اقتصادی جامعه بدون حفظ میراث سه هزار ساله و خلق تمدن و فرهنگ اسلامی نتیجه ای در بر نخواهد داشت.
نماینده مردم یزد و صدوق پیشنهاد کرد اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان طرح یک پردیس بزرگ فرهنگی یزد را اگر ارایه کند حاضر آن را تا حصول نتیجه پیگیری نمایم. وی هدف از ایجاد این پردیس ارایه هرگونه اثر فرهنگی و هنری در طول سال به مردم و مراجعان دانست و آن را از ضروریات شهر یزد ذکر کرد.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه لازم است آثار فرهنگی بتوانند برای تولید کنندگانشان هم ثروت ساز باشند، گسترش اقتصاد فرهنگ و هنر را به تحول در صنعت گردشگری در کشور مرتبط دانست و اضافه کرد: این دغدغه را که اگر گردشگر به جامعه ما بیاید فرهنگ ما را استحاله می کند، دغدغه ای نامربوط است. فرهنگی باید از استحاله بترسد که بی ریشه و سست باشد، مطمئنا فرهنگ ما آنقدر توانمندی و ریشه دارد که بتواند بر دیگر فرهنگها برتری داشته و بر آنها تاثیرگذار باشد و نه تاثیر پذیر.
وی از تدوین طرحی در مجلس خبر داد که در صورت تصویب این طرح در مجلس، چگونگی تخصیص و مصرف بودجه های فرهنگی در کشور مورد تحقیق و تفحص قرار خواهد گرفت.
صالح جوکار در پاسخ به مورد مطرح شده از سوی نماینده نمایشگران یزد هم گفت: لازم است دستگاه های غیر مرتبط از قانون تبعیت کرده و تابع نظارت دستگاه های مرتبط فرهنگی باشند. وی شورای فرهنگ عمومی استان را موثر ترین مرجع برای رسیدگی به این تداخلات دانست.
گفتنی است در ابتدای این نشست مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن خیر مقدم به نماینده مردم یزد و صدوق در جمع هنرمندان و اهالی فرهنگ در استان، خواستار استمرار این نشست ها و دیدارها شد.
ضمنا در این دیدار، نمایندگان کانونهای قرآنی، بنیاد آذر یزدی، انجمن هنرهای تجسمی، انجمن شعر و ادب، خانه مطبوعات، چاپخانه داران، کانون های تبلیغاتی، موسسات فرهنگی و هنری، انجمن خوشنویسی، انجمن سینمای جوانان، انجمن موسیقی و کانون های مساجد نیز به بیان مشکلات و نکته نظرات خود پرداختند.